عروسی عمه نسرین
دیشب عروسی عمه نسرین بود خیلی خوب بود ولی یه مشکل کوچولو بود کلی برنامه ریزی کرده بودم برا پسر گلم اما یه ذره سرما خورده بودی و بی حال بودی عزیزم که همیشه تا صدای آهنگ میشنوی نمیتونی زمین بشینی و همش میرقصی ولی دیشب زیاد حوصله نداشتی و بهانه میگرفتی و مجبور شدم بفرستمت پیش بابا. عمه نسرین و با لباس عروس ندیدی اخه اخر شب هم که از تالار اومدن خونه تو خواب بودی. حیف شد آخه با عمه رفیق جون جونی هستی دوست داشتم عکس العملتو ببینم وقتی میبینی عمه عروس شده . درد و بلات به جون مامان باشه .شب تا صبح هم نذاشتی مامانی بخوابه و الان هم حسابی خسته و کوفته ام و سرم درد میکنه با این وجود نتونستم مرخصی بگیرم و رفتم سر کار . خدایا پسرم رو به تو میسپارم خودت حافظش باش.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی