وروجك مامان
بعد از کلی وقت باز دوباره وقت شد بیام یه سری به وبلاگ گل پسرم بزنم . هنوز وقت نکردم عکسای تولدتو بزارم ایلیای مامان هم اینقد شیطونه که اجازه نمیده عکس بندازم ازش و تا دوربینو دستم میبینه میخواد بگیره از مامان . آخر شهریور من و وروجک مامان رفتیم شیراز . ١٠ روز خونه باباجون موندیم خیلی بهمون خوش گذشت فقط جای بابا خالی بود. ایلیا هم حسابی شیطونی کرد و کلی اذیت کرد . مامان هم کارش شده بود که دنبال پسر بدوه و مواظبش باشه و مواظب اینکه اقا ایلیا بچه هارو نزنه اخه شیطونه مامان دست بزن داره و همه چیزو واسه خودش میخواد مامان هم هرچی میگه پسرم کار بدیه کسیو نزن میگه مامان( من پسل بدی نیشتم بزلگ شدم اخه شیطونی میکلد ژدمش). دوربینو هم فراموش کردیم ببریم و اونجا نشد عکس بندازیم تو راه برگشت هم توی هواپیما حسابی شیطونی کردی که یکی از مسافرا اومد و بهت گفت من پلیسم اگه شیطونی کنی تو رو میندازم زندان تو هم که ماشالا جلو کسی کم نمیاری گفتی (عمو پلیش ببر ژندان دیگه ). خلاصه این که گل مامان حسابی شلوغ شده و روز به روز با مزه تر میشه و شیرین تر میشه.