ایلیا و مامان
جونم بهت بگه که امروز بعد از 4 روز تعطیلی مامان اومد سرکار . سه شنبه که تولد حضرت محمد بود تعطیل بود 4 شنبه هم مامانی مرخصی گرفت 5 شنبه وجمعه هم که کلا مامان سرکار نمیره . این چند روز با پسر گلم تو خونه بودم و به دو تاییمون حسابی خوش گذشت کلی با هم بازی کردیم کلی دویدیم . کلی رقصیدیم. قربونت بشه مادر وقتی دستاتو بلند میکنی میگی مامانی بگل(بغل) بعد دستاتو میچرخونیو نشون میدی که با هم برقصیم انگار همه دنیا مال مامانته .حاضر نیستم لحظه ای از این لحظات را با تموم دنیا عوض کنم . وقتی پای اجاق گاز وایسادم غذا حاضر میکنم میچسبی بهم و میگی مامان بگل که ببینی مامان چیکار میکنه اون لحظه ای که مامان میخواد فدات بشه . اون لحظه ای که وقتی یه چیزی رو میخوای نشون میدی میگی اون ایلالا لحظه ای که مامان جونشو میده براش .فدای خندیدت شم قربون قایم موشک بازی کردنت شم وقتی که میری پشت پرده و داد میزنی ایلالا نیست.فدای شلوغ بازیت شم وقتی تو یه چشم بهم زدن همه اتاق رو پر از دستمال کاغذی میکنی جعبشو میاری میدی مامان و مامانی مجبوره یک ساعت بشینه دستمال تا کنه. . چقدر شربت خوردنتو دوست دارم وقتی که با هر قلوب لیوانو میزاری زمین و بر میداری یه قلوب دیگه میخوری. چقد شیرین زبونیاتو دوست دارم که روز به روز شیرینتر و عسل تر میشی .جدیدا یاد گرفتی ادای خوانندهارو در بیاری هر چیزی که شبیه میکروفونو میگیری جلو دهنتو آواز میخونی ( دادادا دیدو دادادادادیدو). هرچی از وجود گلم پسرم میوه جونم بگم کم گفتم . خدایا شکرت شکرت شکرت.خدا همیشه حافظت باشه.